راویان

امانت در نقل ، صداقت در قول

راویان

امانت در نقل ، صداقت در قول

راویان ، وبلاگ متفاوت ، مجالى براى اندیشیدن
مجموعه اى از ؛
روایات ، حکایات ، خاطرات ، داستان ، شعر ، هنر ، طنز ، و .....
فرهنگ ، هنر ، سیاست ،

راویان : " امانت در نقل و صداقت در قول "
محدثى مستند...
گر ترا این حدیث روشن نیست
عهده بر رواى است بر من نیست
" نظامى "

💢 راویان هیچ متن و نوشته‌اى را بدون ذکر سند و منبع اثر منتشر نمی‌کند.
دنبال کنندگان ۴ نفر
این وبلاگ را دنبال کنید
شنبه, ۸ ارديبهشت ۱۳۹۷، ۰۶:۳۹ ب.ظ

✅ خوشمزگی


مرحوم ضیاءالاطباء که از طبیبان قدیمی بود می‌گفت: تابستان بود و من در حیاط بیرونی روی نیمکتی نشسته بودم و بیماران مرد و زن همگی جمع بودند. بعضی روی نیمکت و بعضی روی زمین نشسته و یک یک پیش می‌آمدند. نبض آن‌ها را می‌گرفتم و زبانشان را می‌دیدم و نسخه‌ی ماقبل را از آن‌ها می‌گرفتم و می‌دیدم و نسخه‌ی دیگری می‌نوشتم. در این اثنا مرحوم حاج آخوند آمدند و همشیره‌ی کوچک شما را که مریض بود زیر عبا در بغل گرفته بودند و دورتر از همه در کنار نیمکتی نشستند. من تعارف کردم که حاج آخوند جلو بیایند و بچه را ببینم و معطل نشوند، ایشان قبول نکردند و گفتند: این بیماران پیش از من آمده‌اند و من در نوبت خودم می‌آیم.

من مشغول معاینه و نسخه نوشتن برای بیماران گشتم. یکی از آن بیماران زنی بود یزدی و چون گفتم: نسخه سابق کو؟ گفت: نسخه را خوردم. گفتم: کاغذ را جوشاندی و خوردی؟ گفت: بلی. گفتم: حیف نان منی یک قران که شوهرت به تو می‌دهد. زنان دیگر پیکی زدند به خنده و من برای او مجدداً نسخه‌ای نوشتم و به او فهماندم که دوایش را از عطاری بگیرد و بخورد نه خود نسخه را. تا آن‌که بیماران همگی راه افتادند و در آخر همه مرحوم حاج آخوند آمدند و بچه را دیدم و نسخه‌ای نوشتم، مقداری در حق من دعا کردند و پس از آن گفتند: می‌خواستم خدمت شما عرض کنم که آن کلمه‌ای که به آن زن گفتید و زن‌های دیگر بر او خندیدند، آن زن در میان بقیه شرمسار شد و خوب نبود. من ناگهان مانند کسی که از خواب بیدار گردد به خود آمدم و متوجه شدم که چه بسیار از این شوخی‌ها که می‌کنیم و متلک‌ها که می‌گوییم و به خیال خودمان خوشمزگی می‌کنیم و توجه نداریم که در روح طرف چه اثری دارد.


📗#فضیلتهای_فراموش_شده / ص141

📝#حسینعلی_راشد

⬅️#خاطرات


🔻#پى‌نوشت: حسینعلی راشد معروف‌ترین خطیب رادیو قبل از پیروزی انقلاب بود، وی استاد دانشکده معارف اسلامی دانشگاه تهران بود و سخنرانی‌های وی معمولاً قبل از خبر سراسری ساعت 14 و شب‌های جمعه و دیگر مناسبت‌های مذهبی پخش می‌شد. کتاب فضیلت‌های فراموش شده شرح حال پدرش ملاعباس تربتی است. راشد در آبان 1359 در تهران درگذشت.


نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی