راویان

امانت در نقل ، صداقت در قول

راویان

امانت در نقل ، صداقت در قول

راویان ، وبلاگ متفاوت ، مجالى براى اندیشیدن
مجموعه اى از ؛
روایات ، حکایات ، خاطرات ، داستان ، شعر ، هنر ، طنز ، و .....
فرهنگ ، هنر ، سیاست ،

راویان : " امانت در نقل و صداقت در قول "
محدثى مستند...
گر ترا این حدیث روشن نیست
عهده بر رواى است بر من نیست
" نظامى "

💢 راویان هیچ متن و نوشته‌اى را بدون ذکر سند و منبع اثر منتشر نمی‌کند.
دنبال کنندگان ۴ نفر
این وبلاگ را دنبال کنید

۱۰ مطلب با موضوع «حکمت و فلسفه» ثبت شده است

چهارشنبه, ۳ خرداد ۱۳۹۶، ۱۰:۱۶ ب.ظ

✅ بى ترمز!


خیال به گونه ایست که اگر در را ببندید، از پنجره می‌آید. اگر پنجره، بسته باشد، از دیوار می‌آید، از فوق می‌آید، از ذیل می‌آید، از یمین و از یسار . قلمرو خیال، یک گستره ی غیرمتناهی است که اندیشه‌ی آدمی را نشان می‌دهد. انسان می‌تواند با خیال، پروازهای زیادی داشته باشد. شاید اگر خیال نبود، انسان، متوقف می‌شد. شاید اگر خیال نبود، عقل، چندان پیشرفت نمی‌کرد. نمی‌خواهم بگویم عقل، خیال است. عقل، خیال نیست ولی گاه می‌تواند بر مرکب خیال، سوار شود و تا حدی پیش برود و متوقف شود. عقل، ترمز دارد ولی خیال، ترمز ندارد و بسیار تندروست . 


📗 سرشت و سرنوشت / ص 130

📝 غلامحسین ابراهیمى دینانى

⬅️#حکمت


۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۳ خرداد ۹۶ ، ۲۲:۱۶
راویان
دوشنبه, ۲۱ فروردين ۱۳۹۶، ۱۰:۵۳ ب.ظ

✅ عشق سیال


اگر در رابطه‌ای سرمایه گذاری می‌کنید، مهم ترین سودی که انتظار دارید امنیت است: امنیت به معانی گوناگونش- کمک سریع در هنگام نیاز، یاری در هنگام اندوه و ناراحتی، همراهی در تنهایی، استخلاص در هنگام گرفتاری، تسلی در هنگام شکست و تحسین در هنگام پیروزی؛ همچنین، به معنی ارضای سریع یک نیاز. ولی مواظب باشید: وعدهٔ تعهد به رابطه، پس از ورود به آن، در بلند مدت پوچ و بی معنی است.
روابط هم سرمایه گذاری هایی مثل هر سرمایه گذاری دیگری هستند، ولی آیا تا به حال برایتان اتفاق افتاده که به سهام هایی که تازه از کارگزار سهام خریده‌اید سوگند وفاداری یاد کنید؟ آیا در چنین مواردی قسم خورده‌اید که در سختی و آسانی، در ثروت و فقر،« تا هنگامی که مرگ ما را از هم جدا سازد» همیشه به یگدیگر وفادار بمانید؟ آیا هرگز زیرچشمی به جایی نگاه نکرده‌اید که غنائم بیش‌تری به شما چشمک زده‌است؟ 
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۱ فروردين ۹۶ ، ۲۲:۵۳
راویان
دوشنبه, ۲ اسفند ۱۳۹۵، ۰۴:۰۹ ب.ظ

✅ آدم !!

یکی از اساتید فلسفه وقتی در تفسیر این آیه سخن می‌گفت، که ملایکه گفتند: «اتجعل فیها و یسفک الدماء و نحن نسبح بحمدک و نقدس لک»

به ظرافتى لطیف می‌گفت: که خداوند در جواب فرشتگان گفت :

من مقدس لازم ندارم، می‌خواهم آدم خلق کنم!


📗 تحفة الواعظین / جلد 2 ص 49
📝 محمد حسن شهیدى
⬅️#حکمت

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۲ اسفند ۹۵ ، ۱۶:۰۹
راویان
شنبه, ۹ بهمن ۱۳۹۵، ۰۸:۴۵ ب.ظ

✅ اشتباهات ماندگار


...امروزه می‌دانیم که تمام فرضیات بطلمیوس به لحاظ علمی نادرست‌اند. با وجود این، گرچه دانش ما کوپرنیکی است، اما درک‌مان همچنان بطلمیوسی باقی مانده، ما نه تنها بر طلوع خورشید از مشرق زمین و حرکت آن در طاقستان روز معتقدیم، بلکه چنان رفتار می‌کنیم که گویی خورشید می‌چرخد و ما بی حرکت باقی می‌مانیم؛ و می‌گوییم که «خورشید طلوع می‌کند»، «خورشید بر بلندای آسمان است»، «خورشید پایین می‌آید» و «خورشید غروب می‌کند». حتی استادان نجوم نیز به زبان بطلمیوسی سخن می‌گویند.

📗 سرندیپیتى ها / ص 36
📝 اومبرتو اکو
⬅️ فلسفه

۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۹ بهمن ۹۵ ، ۲۰:۴۵
راویان
شنبه, ۱۸ دی ۱۳۹۵، ۰۶:۳۹ ب.ظ

✅ معمای قایق نجات


یک کشتی باری مسافربری در جایی کنار سواحل نیوفاندلاند بر اثر طوفان غرق شد. دو قایق نجات موفق شدند قبل از غرق شدن کشتی مسافران را از محل دور کنند. خیلی زود در یکی از قایق‌ها که جمعیت بیش از حدی در آن سوار شده بود، آب جمع شد. معاون اول ناخدا که مسئول هدایت قایق بود تشخیص داد که اگر بار قایق را کم نکنند غرق خواهند شد. نظر او این بود که تنها راه کم کردن بار آن است که تعدادی از مسافران را به دریا بیندازد. او استدلال کرد که سه خدمه کشتی برای گرداندن این قایق نجات بزرگ لازمند، زنان و کودکان را باید نجات دهیم و زوج ها را نباید از هم جدا کنیم. بقیه را می‌توانیم فدا کنیم. معاون ناخدا و خدمه سیزده نفر را به دریا انداختند. دیگر آب وارد قایق نمی‌شد و چند ساعت بعد سرنشینان نجات پیدا کردند. معاون ناخدا را بعدا محاکمه کردند و به جرم قتل‌های متعدد به زندان ابد محکوم کردند. آیا کار معاون ناخدا اخلاقا صحیح بود؟ 
سوال اصلی‌ای که معما پیش می‌کشد آن است که آیا اخلاقا صحیح است در شرایط اضطراری جان عده‌ای را برای نجات جان عده‌ای دیگر قربانی کنیم؟ 
معما سوال مرتبط و به همین اندازه دشوار دیگری را نیز پیش می‌کشد: اگر اساسا کسی در مواقع اضطراری حق داشته باشد در مورد جان افراد تصمیم بگیرد، آن فرد چه کسی است؟ معمای قایق نجات تجسم دشوارترین گونه معماست که انسان ناگزیر از مواجهه با آن است. ما موجودات محدودی هستیم با قدرت و دانش محدود، بنابراین گاه در موقعیتی که گزینه‌هایمان بسیار محدودند دچار بلاتکلیفی اخلاقی می‌شویم. در این مواقع هر انتخابی که بکنیم به نظر اشتباه می‌آید. نمی‌توانیم به نحوی معقول معمایی را که با آن مواجه شده‌ایم حل کنیم، اما با وجود این باید کاری کرد.

📗 اخلاق خلّاق
📝 دان مک نیون / ترجمه: ادیب فروتن
⬅️ فلسفه

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۸ دی ۹۵ ، ۱۸:۳۹
راویان
پنجشنبه, ۱۳ آبان ۱۳۹۵، ۰۶:۵۷ ب.ظ

✅ قاعـده خرد


ملک هند به خلیفه بغداد تحفه ها فرستاد و همراه طبیبی فیلسوف به مهارت در طب و حکمت موصوف، پیش خلیفه بپای خواست و گفت که سه چیز آورده‌ام که جز ملوک را نباید و غیر سلاطین را نشاید. فرمود که آن کدامست؟ گفت: اول خضابی که موی سفید را سیاه گرداند به وجهی که هرگز متغیر نشود و سفید نگردد. دوم معجونی که هرچند طعام خورده شود، معده گران نگردد و مزاج از اعتدال نیفتد. سوم ترکیبی که پشت را قوی گرداند و رغبت مباشرت آرد و از تکرار آن نه ضعف بصر خیزد و نه نقصان قوت. خلیفه لحظه‌ای تأمل کرد و گفت: من تو را ازین داناتر گمان داشتم و زیرک تر می‌پنداشتم. 

اما آن خضاب که گفتی سرمایهٔ غرور و پیرایهٔ کذب و زور است و سیاهی موی ظلمت و سفیدی آن نور. زهی نادان کسی که در آن کوشد که نور را به ظلمت بپوشد.
ابلهی کو می‌کند موی سپید خود سیاه
از پی پیری، جوانی را همی دارد امید
پیش دانایان که در بند شکار دولتند
کی بود زاغ سیه را رونق باز سفید

و اما آن معجونی که ذکر کردی، من از آن قبیل نیستم که طعام بسیار خورم و به آن لذت گیرم، چه از آن ناخوشتر که هرلحظه به جایی باید رفت که در او نادیدنی را باید دید و ناشنیدنی را باید شنید و نابوییدنی را باید بویید! حکما گفته‌اند: گرسنگی بیماریست در مزاج و شراب و طعام آن را مادهٔ علاج. نادان کسی که خود را به اختیار بیمار سازد تا به اضطرار تیمار کند.
می‌کند کسب اشتها خواجه
تا به آن رخنه در مزاج کند
وانگه آن رخنه را ز پخته و خام
هرچه یابد به آن علاج کند

و اما آن ترکیب که فرمودی، مباشرت با زنان شعبه ایست از جنون و از قاعده خرد بیرون. دور است که خلیفهٔ روی زمین پیش دخترکی به دو زانو درآید و تملق و چاپلوسی نماید.
ای زده لاف خرد چند به شهوت گیری
گیسوی شاهد و زنجیر جنون جنبانی
چه جنون باشد ازین بیش که پیش زنکی
بنشینی به سر زانو و کون جنبانی!

📗 بهارستان جامى / روضه دوم
📝 عبدالرحمن جامى 
📚 حکمت

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۳ آبان ۹۵ ، ۱۸:۵۷
راویان
پنجشنبه, ۱۱ شهریور ۱۳۹۵، ۰۷:۴۳ ب.ظ

✅ زنبیل که خرد؟


شبی سلیمان علیه‌السلام مناجات می‌کرد و قدم بر بساط انبساط داشت، گفت بار خدایا این همه دیو و پری را به فرمان من کردی و ابلیس پادشاه ایشان است و همه‌ی بلا و محنت مومنین از اوست بمن ندادی، بار خدایا او را بمن ده تا او را بند کرده در زندان کنم. خدای تعالی او را گفت: نبایدت! او الحاح کرد و تضرع کرد و بدان سرّی که اسم اسماء خاصیت او بود سوگند داد. خداى تعالى بفرمود تا او را پیش سلیمان آوردند. او ابلیس را ببست و در زندان کرد.
و چون از زنبیل بافتن فارغ شد، زنبیل ببازار فرستاد تا بفروشند، هیچ کس نخرید. باز آوردند، سلیمان علیه‌السلام آن شب گرسنه بخفت. دیگر روز زنبیلی دیگر ببافت و هردو ببازار فرستاد، هیچ کس نخرید. دوم شب هم گرسنه بخفت. سیم روز زنبیل دیگر ببافت و ببازار فرستاد، هم نخریدند. گفت: بار خدایا سه روز است تا کس زنبیل من نمی‌خرند و من گرسنه مانده‌ام، این چیست؟
گفت: یا سلیمان بدانکه ابلیس که تو او را ببسته‌ای، مهتر بازارها و شریک دکان‌ها و مال‌هاست، چنانکه در کلام عزیز خود گفت: وشارکهم فی‌الاموال والاولاد، ولایت عمارت دنیا او راست. غفلت و امل و دوستی دنیا و طلب سود و زیادت، همه ولایت و لشکر اوست. چون مهتر بازارها و شریک دکان‌ها و مال‌ها بزندان واداشته‌ای و بسته بود، و غفلت و امل از دل‌ها بیرون شود، زنبیل که خرد؟ 
یا سلیمان اگر او نبودی خود بودی که نوبه بتو نرسیدی، و بودی که آدم و حوا از بهشت بدر نیفتادندی. ما بحکمت خود چنانکه خواستیم اسباب ساخته و ابلیس را سبب دوام عمارت و بقای دنیا تا بقیامت ساخته‌ایم. سلیمان علیه‌السلام گفت: بار خدایا من اورا رها کنم؟ یا سلیمان ما گفتیم و تو اکنون بدانستی که گرسنه شدی، رها کن اورا. رها کرد و سخت گرسنه بود. در حال زنبیل ببازار فرستاد و بخریدند، نان خرید و بخورد و از آن عجایب او را حکمت‌ها معلوم بعنایت خدای تعالی.

📗 تحفة الملوک
📝 امام محمد غزالى
📚 حکمت

راویان را مى‌توانید با مطالب متنوع تر در تلگرام دنبال کنید.
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۱ شهریور ۹۵ ، ۱۹:۴۳
راویان
چهارشنبه, ۳۰ تیر ۱۳۹۵، ۰۹:۱۳ ق.ظ

✅ انکار آخرت !!


گروهى از ابلهان، که ایشان را نه قوت آن است که کارها به بصیرت خود بشناسند و نه توفیق آن یابند که از شریعت قبول کنند، در کار آخرت متحیر باشند و شک بر ایشان غالب بُوَد. و باشد که چون شهوت غلبه گیرد و موافق طبع ایشان آن نماید که آخرت را انکار کنند، در باطن ایشان انکار پدید آید و شیطان این را تنزیه کند و پندارند که هر چه آمده‌است در صفت دوزخ براى هراس دادن آمده‌است و هر چه در بهشت گفته‌اند همه دروغ و عشوه است. بدین سبب به متابعت شهوت مشغول شوند و از ورزیدن شریعت باز ایستند، و در کسانى که شریعت ورزند به چشم حقارت نگرند و گویند که "ایشان در جوال‌اند و فریفته‌اند" .
و چنین احمق را کجا قوت آن باشد که وى را چنین اسرار به برهان معلوم توان کرد. پس وى را دعوت باید کرد تا مگر در یک سخنِ ظاهر تأمل کند، و با وى گویند: اگر چه ظن غالب تو آن است که این یکصدو بیست و چهارهزار پیغامبر و همه‌ى اولیاء و حکما غلط کردند و مغرور و فریفته بودند و تو با احمقى خویش این حال بدانستى، آخر ممکن نیست که این غلط تو را افتاده باشد ؟! و مغرور تویى که حقیقت آخرت بندانسته‌اى و عذاب روحانى را فهم نکرده‌اى، و وجه و مثال روحانیت از عالم محسوسات بندانسته‌اى ؟!

📗 کیمیاى سعادت / ص 113
📝 امام محمد غزالى
🗂 حکمت 

از طریق لینک ذیل مطالب متنوع تر را در کانال تلگرام دنبال کنید.


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۳۰ تیر ۹۵ ، ۰۹:۱۳
راویان
دوشنبه, ۲۸ تیر ۱۳۹۵، ۰۳:۵۷ ب.ظ

✅ عدم

 
عدم را تصور کنید، نه سیاره‌ای هست نه ستاره‌ای، نه انسانی نه فکری و نه احساسی، نه ماده هست و نه انرژی، نه مکان، نه زمان و نه حتی خلا، چون حتی برای وجود خلا هم جایی لازم است.
شاید تصورش دشوار باشد؛ پس بیایید با خلا شروع کنیم. به اطرافتان نگاه کنید بیشتر آنچه می‌بینید فضای خالی است. همه‌ی آن چیزهایی که به نظر صلب و توپر می‌آیند چیزی نیستند جز ترکیبی از اتم‌ها. اتم‌هایی که عمدتا از خلا تشکیل شده‌اند. از این گذشته، اجسام توپر نادرند. در عالم بیش از آنکه ماده وجود داشته باشد خلا هست. بین ستاره ها فاصله‌های وسیعی هست که در آنها به طور متوسط در هر کیلومتر مربع فقط یک ذره‌ی بنیادی وجود دارد.
پس ماده‌ی عالم بسیار ناچیز است؛ در واقع، نسبت ماده به فضای خالی در حدود یک به میلیارد است. اگر برای تعیین مقدار ماده‌ی موجود در عالم از همان معیاری استفاده کنیم که دولت آمریکا برای تعیین مقدار نمک لازم در غذا استفاده میکند، نتیجه این می‌شود که عالم از ماده خالی است.
پس برای تصور خلا جد و جهد لازم نیست؛ ما در خلا هستیم و دوروبرمان را خلا فرا گرفته است. خلا شباهت زیادی به هیچ دارد. پس اگر بخواهید تصور نسبتا دقیقی از چند و چون هیچ داشته باشید فقط کافی است نگاهی به اطرافتان بیندازید! به آسمان نگاه کنید و به اطرافتان، در اتاقی که نشسته‌اید، و به آینه. هر آنچه می‌بینید بیشتر هیچ است.
پس عالم که نه مکان دارد و نه زمان، بیشتر هم خلا است و خلا هم تقریبا هیچ است.
اما چیزی هست؛ شاید سر آخر ندانیم چه چیز، اما هیچ هیچ نیست...
 
 
📗 پرسیدن مهم تر از پاسخ دادن است
📝 دنیل کلاک، ریموند مارتین / ترجمه : حمیده بحرینی / نشر هرمس
🗂 فلسفه
 
از طریق لینک ذیل مطالب متنوع تر را در کانال تلگرام دنبال کنید.
 
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۸ تیر ۹۵ ، ۱۵:۵۷
راویان
پنجشنبه, ۲۴ تیر ۱۳۹۵، ۰۸:۵۴ ب.ظ

✅ بحث نکن

 
جان دیوئى فیلسوف و روانشناس آمریکایى که مکتب فلسفى او اصالت عمل یا پراگماتیسم لقب گرفته است، داراى پنج پسر شیطان بود که دائم از ناحیه آن‌ها با اتفاقات غیر منتظره مواجه بود. اطاق مطالعه او درست در زیر حمام خانه قرار داشت. یک روز هنگامى که پشت میزش مشغول مطالعه بود، ناگهان فرو ریختن قطرات آب را بر پشت خود احساس کرد، با شتاب خود را به طبقه بالا رسانید و دید که وان حمام لبریز از آب است و ناوگانى از قایق‌هاى بچه‌گانه بر آب شناورند. فِردى پسر کوچک او سعى داشت جلوى آبى را که از وان به کف حمام مى‌ریخت بگیرد ولى نمى‌توانست، همین که دیوئى در را گشود، پسر کوچک فریاد زد: پدر بحث نکن، به فکر چاره باش!
و اکنون مى‌توان گفت، بحث نکن به فکر چاره باش، و این خلاصه فلسفه جان دیوئى است که از گفته فرزندش الهام گرفت.
 
📗 بزرگان فلسفه
📝 هنرى توماس / ترجمه: فریدون بدره‌اى
🗂 فلسفه
 
راویان را مى‌توانید با مطالب متنوع تر در تلگرام دنبال کنید.
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۴ تیر ۹۵ ، ۲۰:۵۴
راویان