راویان

امانت در نقل ، صداقت در قول

راویان

امانت در نقل ، صداقت در قول

راویان ، وبلاگ متفاوت ، مجالى براى اندیشیدن
مجموعه اى از ؛
روایات ، حکایات ، خاطرات ، داستان ، شعر ، هنر ، طنز ، و .....
فرهنگ ، هنر ، سیاست ،

راویان : " امانت در نقل و صداقت در قول "
محدثى مستند...
گر ترا این حدیث روشن نیست
عهده بر رواى است بر من نیست
" نظامى "

💢 راویان هیچ متن و نوشته‌اى را بدون ذکر سند و منبع اثر منتشر نمی‌کند.
دنبال کنندگان ۴ نفر
این وبلاگ را دنبال کنید

۱۴ مطلب در مرداد ۱۳۹۵ ثبت شده است

شنبه, ۱۶ مرداد ۱۳۹۵، ۰۵:۵۷ ب.ظ

💟 آگهی همسریابی


زنی هستم بیست و هشت ساله
با عادت‌هایی غریب
و اشتباهاتی هم‌قد خودم
که صبح تا صبح دندان‌هایم را مسواک می‌زنم
پشت میز اداره می‌نشینم
و غصه‌هایم را
با خواندن “نیازمندی‌ها”ی روزنامه فراموش می‌کنم

من از توفان‌های بسیاری گذشته‌ام
من به حقوق همه‌ی حیوانات – حتی بشر- احترام می‌گذارم
من زجر کشیدن در راه یک هدف را
به لذت‌های زودگذر ترجیح می‌دهم
سینما را تحریم کرده‌ام
دامن‌های تنگ و پاشنه‌های بلند
حق آزادانه فکر کردن را از آدم می‌گیرند

خدای من مهربان است
او جهنم را برای عذاب وجدانم
و ویاگرا را برای بقای نسلم آفریده
من آدم بودن را با همه‌ی مضراتش پذیرفته‌ام
در این دنیایی که از هر گوشه‌ی سقفش
بمب شیمیایی چکه می‌کند
آدم باید احمق باشد که آرزوی فرشته شدن کند
و به زخم شانه‌هایش بال بدوزد

مردی که دنبالش می‌گردم
باید شریک اعتقاداتم باشد
او نباید در کتاب‌ها زندگی کند
و صورتش را برای هر ابرقدرتی جلو بیاورد
برای او دو شرط گذاشته‌ام:
اول اینکه هیچ‌ وقت از رفتن خسته نشود
دوم اینکه فقط از کفش‌هایش اطاعت کند.

📝 مانا آقایی
🗂 دل‌نوشت

راویان را مى‌توانید با مطالب متنوع تر در تلگرام دنبال کنید.
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۶ مرداد ۹۵ ، ۱۷:۵۷
راویان
جمعه, ۱۵ مرداد ۱۳۹۵، ۰۱:۰۹ ب.ظ

✅ تـدبیر...!


پس از فتح بغداد و بر چیدن خلافت پانصد ساله عباسیان که با توصیه و ملازمت خواجه نصیرالدین طوسى در تشجیع هلاکو خان انجام شد، سنیان و هوادران خلافت مى‌کوشیدند با استفاده از پایبندى مغولان به خرافات و عوامل جادویى، و با استناد به حدیثى از پیامبر که سنى‌ها نقل مى‌کنند" هیچکس خون خلفاء مرا بر زمین نمى‌ریزد الا اینکه از بهشت دور است" ، قداست خلیفه را پوششى براى حفظ جان او قرار دهند. هلاکو را مى‌ترساندند که اگر آسیبى به خلیفه برسد، زمین و زمان سیاه و آثار قیامت ظاهر خواهد شد.

پس خواجه به نزد سلطان رفت و گفت امر کن که ملازمان و مصاحبان خلیفه را در چادرى منزل داده و به قتل ایشان مبادرت کن، پس حکم جارى شد، خلیفه درحضور سلطان وخواجه ایستاده و خواجه تحریص در قتل خلیفـه داشـت بعـضی از علماء عامـه کـه در اردوی کیـوان شـکوه ھلاکـوخان منزل داشتند و مصاحبت مى‌کردند به ھلاکو خان معـروض داشـتند کـه خلیفه از سادات و از اھل بیت و خویشان پیغمبر ص است و مصلحت درقتل او نیست چه اگر کشته شود همانا زمین بلرزد و شکافته شود و لشگر را فرو برد وآسمان به سر زمین افتد و عذابها نازل شود خواجه فرمود که این ھا همه سخن ھای باطل است چه فرزند پیغمبر ص را کشتند و آسمان بر زمین نیامد و عذاب نازل نشد با آنکه آسمان و زمین به واسطۀ او برپای بود و برحق بود و بناحق خون او را ریختند و شھیدش ساختند و این خلیفه بر باطـل و ظـالم و غاصـب حقـوق اسـت در قتـل او عـذابى نـازل نخواھـد شـد پـس بـاز علمـاء عامـه در مقـام منـع برآمدند وھلاکوخان را نیز خوفى دردل به ظھور پیوست چون خواجه کار را بدین منوال دید فرمود که مى‌خواھی که خون او بر زمین ریخته نشود پس امر کن که او را در نمدی به پیچـند و او را با دست و بازو در همان بساط آنقـدر بمالند که در آنجا کارش تمام شود و خون او بر زمین ریخته نشود. ھلاکـو خـان را این سخن پسند آمد و گفت که بساط آوردند و او را درآنجا پیچـیدند و آنقدر مالش دادند که خلیفه مستعصم عباسى عمر خود را به علماء عامّه بخشید.  

📚منابع:
#جامع‌التواریخ / جلد 2 #رشید‌الدین_فضل‌الله_همدانى
#تاریخ_اجتماعى_ایران / جلد 2 #مرتضى_راوندى
#قصص_العلماء #محمد_تنکابنى
🗂#تاریخ

راویان را مى‌توانید با مطالب متنوع تر در تلگرام دنبال کنید.
۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۵ مرداد ۹۵ ، ۱۳:۰۹
راویان
چهارشنبه, ۱۳ مرداد ۱۳۹۵، ۰۷:۱۸ ب.ظ

✅ مباهات عاشق


دلباخته‌اى را دیدم که هرگاه دلبر او وى را آزرده خاطر مى‌ساخت بر آن آزرده خاطرى مباهات مى‌کرد و مى‌خندید و شادمانه و با کمال فرحناکى فریاد مى‌زد چقدر دلبرده‌ى ما در حق ما کوتاهى مى‌کند یعنى شایسته بوده بیش از این دست به آزار ما دراز کند.

دیوانه ایم و نوبر سنگى نکرده ایم
طفلان این زمانه مگر سنگشان کم است
#صائب_تبریزى

📘 فوائح‌الجمال و فواتح‌الجلال
📝 شیخ نجم‌الدین کبرى
🗂 عرفان

راویان را مى‌توانید با مطالب متنوع تر در تلگرام دنبال کنید.
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۳ مرداد ۹۵ ، ۱۹:۱۸
راویان
يكشنبه, ۱۰ مرداد ۱۳۹۵، ۱۱:۱۸ ب.ظ

✅ دختری که کتاب بخواند


با دخترى دوست شو که کتاب بخواند.
با دختری دوست شو که پولش را به جای لباس خرج کتاب کند.
دختری که لیست بلندی از کتاب‌ها را برای خواندن تهیه کرده‌است؛
دختری که کارت کتابخانه سال‌های کودکیش را هنوز با خود دارد.
دختری را پیدا کن که اهل خواندن باشد.
تشخیصش سخت نیست.
حتماً همیشه در کیفش کتابی برای خواندن دارد.
کسی که به کتابفروشی، عاشقانه نگاه کند.
و پس از یافتن کتابی که مدت‌ها در جستجویش بوده، اشک شوق در چشمانش حلقه زند.
کسی که بوی کاغذ کاهی یک کتاب قدیمی، برانگیخته‌اش کند.
با دختری دوست شو که اگر در کافه منتظرت ماند، انتظارش را با خواندن کتاب پر کند.
حتی اگر به دروغ، از خاطره مطالعه کتاب‌های بزرگی نام برد که هرگز نخوانده‌است، تشویقش کن. چرا که او لذت اغراق را در درک و فهم تجربه می‌کند و نه زیبایی.
با دختری زندگی کن که کتاب بخواند و برای تولدش و سالگرد آشنایی،
و همه‌ی اتفاق‌های خوب، به او کتاب هدیه بده.
به او نشان بده که «عشق به کلمات»را می‌فهمی و درک می‌کنی.
به او نشان بده که می‌فهمی که او فرق واقعیت و خیال را می‌فهمد.
به او، حتی اگر دروغ بگویی، دروغ‌ گفتن‌ات را درک می‌کند. او کتاب خوانده‌است.
او می‌داند که انسان‌ها فراتر از واژه‌ها هستند
و در رفتارشان، هزار انگیزه و ارزش و گریز ناگزیر پنهان است.
او لغزش و خطای تو را بهتر از دیگران درک خواهد کرد.
با او، حتی اگر خطا کنی، بهتر می‌فهمد.
او کتاب خوانده‌است و می‌داند که انسانها هرگز کامل نیستند.
در کنار او اگر شکست بخوری، او می‌فهمد.
او زیاد خوانده‌است و می‌داند که راه موفقیت،‌ با شکست سنگفرش شده.
او رویا پرداز نیست و با هر شکست، محکم‌تر از قبل کنارت می‌ماند
اگر با دختری دوست شدی که اهل خواندن بود، کنارش باش.
اگر دیدی نیمه شب، برخاسته و کتابی در دست، گریه می‌کند،در آغوشش بگیر.
برایش فنجانی چای بیاور. بگذار در دنیای خودش بماند.
با دختری زندگی کن که اهل خواندن باشد.
او برایت حرف‌های متفاوت خواهد زد.
و دنیایی متفاوت خواهد ساخت.
غم‌های عمیق و شادی‌های بزرگ هدیه خواهد آورد.
او برای فرزندانت نام‌هایی متفاوت و شگفت خواهد گذاشت.
او به آنها سلیقه‌ای متفاوت و متمایز هدیه خواهد کرد.
او می‌تواند برای فرزندانت تصویر زیبایی از دنیا بسازد؛ زیباتر از آنچه هست.
با دختری زندگی کن که اهل خواندن باشد.
چون تو لیاقت چنین دختری را داری.
تو لیاقت داری با کسی زندگی کنی که زندگیت را با تصویر‌های زیبا رنگ زند.
اگر چیزی فراتر از دنیا را می‌خواهی، با دختری زندگی کن که اهل خواندن باشد.
و چه بهتر که اهل نوشتن هم باشد…
Rosemarie Urquico / 
You should date a girl who read.
📝 رزماری اورکویکو / نویسنده فیلیپینی
🗂 ادبیات / ترجمه آزاد

راویان را مى‌توانید با مطالب متنوع تر در تلگرام دنبال کنید.
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۰ مرداد ۹۵ ، ۲۳:۱۸
راویان
شنبه, ۹ مرداد ۱۳۹۵، ۱۰:۲۳ ب.ظ

✅ نان حلال، مـزد دیـن


ابراهیم بن ادهم رحمةالله علیه که امیرى بگذاشت و توبه کرد، با خود اندیشید که اندر خراسان نان حلال نمى‌یابم که بخورم، چه چاره کنم؟ به عراق آمد و به گرد همه عراق بگشت. دلش بدان قوتها قرار نگرفت و به طوس رفت و آنجا مزدورى همى کرد با مردى باغبان، هر ماه ده درم سیم. روزى خداوند باغ بیامد و با غلام و خادم، گفت: یا ابراهیم، ما را انار شیرین مى‌باید. ابراهیم برفت و انارى چند بیاورد نیکوتر و پیش ایشان بنهاد. چون بشکستند همه ترش بود. گفتند: چرا انار شیرین نیاوردى؟ گفت: نمى‌دانم که ترش کدام است و شیرین کدام. گفتند: چندین گاه است که اندر این باغ مى‌باشى و از این باغ انار نخوردى و ندانى که کدام شیرین است و کدام ترش؟ گفت: شما مرا از بهر نگاه داشتن آورده‌اید نه از بهر ضایع کردن. خداوند باغ را عجب آمد، گفت: اى جوانمرد، این چنین باریک مگیر که نه ابراهیم ادهمى!
ابراهیم کلید باغ مر خداوند باغ را داد و قصد رفتن کرد و گفت: من بیش از این، این شغل نکنم. بسیار الحاح کردند و گفتند: اگر خواهى تا مزدت زیادت کنیم. گفت: البته من به هیچ حال این کار نکنم زیرا که تا اکنون مزد کار مى‌دادند، پس از این مزد دین مى‌دهند و مرا به پارسایى منسوب مى‌کنند و این زیادت، از پارسایى به من مى‌دهند. این بگفت و برفت و روى براه نهاد.

🔻#پى‌نوشت : این حکایت با مسؤلین و مدیران حقوق‌های نجومی و پاداش‌ها و ریخت و پاش‌های بیت‌المال چه تناسبی دارد؟!
هر کسى در حرم عشق تو محرم نشود
هر بـراهیم  بـدرگاه تـو ادهـم نشود
#سعدى

📗 پند پیران 
📝 تصحیح : جلال متینی
🗂 حکایات

راویان را مى‌توانید با مطالب متنوع تر در تلگرام دنبال کنید.
۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۹ مرداد ۹۵ ، ۲۲:۲۳
راویان
شنبه, ۹ مرداد ۱۳۹۵، ۰۵:۳۶ ب.ظ

🎵همچو قذافی ترا فرجام خواهد شد، برو!


✔️خطاب به حاکم بحرین؛

آفتاب عمر تو بر بام خواهد شد، برو!
همچو قذافی ترا فرجام خواهد شد، برو!

دوش در جام جهان بین دیده ام، تردید نیست
جام زهرت عاقبت در کام خواهد شد، برو!

سکه اخلاق در عهد تو شد بی اعتبار
دین ز ننگ نام تو بدنام خواهد شد، برو!

خلق از بیداد تو دیریست گشته بی قرار
شهرها یکباره نا آرام خواهد شد، برو!

رفتنت شادی فزاید مردمان را، شک مکن 
دست کم یک هفته جشن اعلام خواهد شد، برو!

مرغ جان را دامها دست قضا بنهاده است
مرغ جانت عاقبت در دام خواهد شد، برو!

من که می دانم «شبی عمرت به پایان می رسد
وان شب فرخنده عید عام خواهد شد»، برو!

گیرمت بختی چو بخت النصر بوده سالها
لیک پایان تو چون صدام خواهد شد، برو!

#سعید_رضوى_فقیه
#اشعار_طنز

راویان را مى‌توانید با مطالب متنوع تر در کانال تلگرام دنبال کنید.
۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۹ مرداد ۹۵ ، ۱۷:۳۶
راویان
جمعه, ۸ مرداد ۱۳۹۵، ۱۱:۳۶ ب.ظ

✅ عشق، هست، چون نیست...!


عشق مگر حتما باید پیدا و آشکار باشد تا به آدمیزاد حق عاشق شدن، عاشق بودن بدهد؟ گاه عشق گم است؛ اما هست، هست، چون نیست. عشق مگر چیست؟ آن چه که پیداست؟ نه، عشق اگر پیدا شد که دیگر عشق نیست. معرفت است. عشق از آن رو هست، که نیست. پیدا نیست و حس می‌شود. می‌شوراند. منقلب می‌کند. به رقص و شلنگ اندازی وا می‌دارد. می‌گریاند، می‌چزاند. می‌کوبد و می‌دواند. دیوانه به صحرا!

گاه آدم، خود آدم، عشق است. بودنش عشق است. رفتن و نگاه کردنش عشق است. دست و قلبش عشق است. در تو عشق می‌جوشد، بی‌آنکه ردش را بشناسی. بی‌آنکه بدانی از کجا در تو پیدا شده، روییده . شاید نخواهی هم .شاید هم بخواهی و ندانی. نتوانی که بدانی...


📗 جای خالی سلوچ / ص 202
📝 محمود دولت آبادى
🗂 ادبیات

راویان را مى‌توانید با مطالب متنوع تر در کانال تلگرام دنبال کنید.
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۸ مرداد ۹۵ ، ۲۳:۳۶
راویان
جمعه, ۸ مرداد ۱۳۹۵، ۱۰:۰۸ ب.ظ

✅ وجه تسمیه یک اصطلاح


اصطلاح "کج دار و مریز" یا به صورتی که بیشتر مردم فهم می‌کنند و می‌نویسند «کج دار و مریض» از جمله اصطلاحاتی است که توسط مردم به اشتباه به کار می‌رود. مردم آن رابا مریضی مرتبط می‌دانند. این اصطلاح در اصل کج دار و مریز است. به معنای اینکه ظرف را کج نگه دار و در عین حال مواظب باش که نریزد. بنابراین می‌بینید که نسبتی با مریضی ندارد. 

رفتــم بـه سـر تـربت شمس تبـریـــز
دیــدم دوهــــزار زنگیــــان خونــریـــز
هر یک به زبان حال با من می‌گفت
جامی که به دست توست کج‌ دار و مریز
#لاادرى

یارب توجمال آن مه مهرانگیز
آراسته‌ای به سنبل عنبر بیز
پس حکم همی کنی که در وی منگر
این حکم چنان بود که کج دار و مریز
#خیام

عبارت کج دار و مریض هم سنگ و هم معناى دست به عصا رفتن و کنایه از رفتار با احتیاط و مدارا با شرایط موجود و تحمل سختى، چونان نگه داشتن یک ظرف حاوى مایعات به صورت کج است . 

🗂 ضرب‌المثل

راویان را مى‌توانید با مطالب متنوع تر در کانال تلگرام دنبال کنید.
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۸ مرداد ۹۵ ، ۲۲:۰۸
راویان
جمعه, ۸ مرداد ۱۳۹۵، ۰۴:۳۸ ب.ظ

🎵 تجاوز گروهی !!


فریاد زدم: الف....
یکی پاسخ داد:
به به چه ب قشنگ و خوبی گفتی!
فریاد زدم: الف!!
یکی دیگر گفت:
زیباتر از این پ تا کنون نشنفتی!
فریاد زدم: الف!!!
یکی زد فریاد:
گاف است که گفته ای
چه حرف مفتی!

در دایرۀ مبهم و محدود لغات
من مات شده در آن هجوم کلمات
فریاد زدم: من از الف می گویم...
منظور من از الف همانا الف است
انگار که گوشهایتان منحرف است!

در وادی فهم واژه ها گم شده ایم
از کثرت فهم بود یا کثرت وهم
دیری ست پر از سوء تفاهم شده ایم

رفتار من و تو چیست روزان و شبان؟
یک نوع تجاوز گروهی به زبان!

انگار که دشمن الف تا یاییم
هر روز حریم واژه را
مورد تجاوز قرار می دهیم!

#محمدرضا_ترکى
#اشعار


راویان را مى‌توانید با مطالب متنوع تر در کانال تلگرام دنبال کنید.
۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۸ مرداد ۹۵ ، ۱۶:۳۸
راویان
پنجشنبه, ۷ مرداد ۱۳۹۵، ۱۱:۴۲ ب.ظ

✅ شرط


آرتور شوپنهاور، در رستوران وقتی پشت میز می‌نشست، همیشه یک سکهٔ طلا روی میز می‌گذاشت و چون نهارش تمام می‌شد، دوباره آن سکه را در جیب می‌نهاد. یکبار پیشخدمتی از او پرسید:"آقای شوپنهاور، ممکن است بفرمایید چرا چنین می‌کنید؟"شوپنهاور جواب داد:"با خودم شرط بسته‌ام، اولین روزی که در این رستوران، مشتری‌ها در باب مطلبی غیر از اسب و سگ و مسائل جنسی، صحبت کنند، آن سکه را به صندوق اعانه ی فقرا بیندازم!"

📗 ماجراهای جاودان در فلسفه
📝 هنری توماس & دانالی توماس
🗂 خاطرات

راویان را مى‌توانید با مطالب متنوع تر در کانال تلگرام دنبال کنید.
۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۷ مرداد ۹۵ ، ۲۳:۴۲
راویان