راویان

امانت در نقل ، صداقت در قول

راویان

امانت در نقل ، صداقت در قول

راویان ، وبلاگ متفاوت ، مجالى براى اندیشیدن
مجموعه اى از ؛
روایات ، حکایات ، خاطرات ، داستان ، شعر ، هنر ، طنز ، و .....
فرهنگ ، هنر ، سیاست ،

راویان : " امانت در نقل و صداقت در قول "
محدثى مستند...
گر ترا این حدیث روشن نیست
عهده بر رواى است بر من نیست
" نظامى "

💢 راویان هیچ متن و نوشته‌اى را بدون ذکر سند و منبع اثر منتشر نمی‌کند.
دنبال کنندگان ۴ نفر
این وبلاگ را دنبال کنید

۵ مطلب در آبان ۱۳۹۵ ثبت شده است


اموجی ها روشی برای بیان و القای احساس در پیام های موبایل می‌باشند اما اگر در هنگام گزینش آنها دقت کافی را به خرج ندهیم، ممکن است دچار سوءتفاهماتی در ارتباطاتمان شویم. به خصوص اینکه اموجی ها هم اکنون در بسیاری از شبکه های اجتماعی نظیر فیسبوک و اینستاگرام و تلگرام هم در دسترس کاربران قرار گرفته اند. پس آیا بهتر نیست پیش از استفاده ی یک اموجی به معنی واقعی آن پی ببریم تا سوء تفاهمی پیش نیاید؟ 

همچنین دیده شده‌است که افرادی نادانسته به غلط بسیاری از این اموجی‌ها و نشانه‌ها را سمبل و نمادی خاص معرفی نموده و یا با وارونه کردن آن درصدد اثبات توهمات خویش بوده‌اند. البته ناگفته نماند همچنان که صلیب ✝️ نماد مسیحیت است، نمادها و اموجی های دیگری نیز هستند که معرف و نماد ادیان دیگر است.
 
خوشبختانه سایتی به نام Whatmoji طراحی شده است که شامل اطلاعات کاملی از اموجی های موبایل می‌باشد. به کمک این وبسایت شما می‌توانید پیش از برداشت شخصی درباره ی یک اموجی دریافت شده و یا ارسال یک اموجی، از معنی واقعی آن مطمئن شوید. بدین منظور کافیست وارد سایت www.whatmoji.com شده و در فیلد متنی موجود در صفحه، اموجی موردنظر را تایپ کنید. پس از کلیک روی دکمه ی Identify Emoji ، اطلاعات اموجی مربوطه نمایش داده خواهد شد و معانی آن را در چندین عبارت مختلف مشاهده خواهید کرد.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۳ آبان ۹۵ ، ۰۶:۵۴
راویان
چهارشنبه, ۱۹ آبان ۱۳۹۵، ۱۲:۱۶ ق.ظ

✅ کار دنیا به دست مست‌ها و فواحش افتاده...


در دنیا قحط‌الرجال شده... شما دورهٔ جوونی ما رو نگاه کنین؛ در آمریکا، روزولت؛ در انگلیس، چرچیل؛ در فرانسه، دوگل. با حالا مقایسه کنین... خیلی غم‌انگیزه، خیلی شرم‌آوره... یه جور بی عقلی، یه جور بی حیایی بر دنیا حکومت می‌کنه... این بی‌عقلی آدمو به وحشت می‌اندازه... من از نوجوونی از دو جور آدم می‌ترسیدم و تا می‌دیدمشون راهمو کج می‌کردم؛ یکی آدم مست بود و یکی هم این زنهایی که کنار خیابون می‌ایستادن... از مست پرهیز می‌کردم چون کنترل نداشت و هرکاری ازش برمی‌اومد، از اون زنها می‌ترسیدم چون با خودم می‌گفتم اگه بیان داد بزنند که فلان فلان شده پولِ منو بده، من چی‌کار کنم و چطوری توضیح بدم... حالا آخر عمری می‌بینم که کار دنیا به دست مست‌ها و فواحش افتاده... خیلی غم‌انگیزه!

گوی زمین به چنبر دیوانگان فتاد
کار جهان به کام دل نابکار شد
انجام کار غارت خونین باغ بود
بعد از هزار سال که گفتی بهار شد؟

« در صحبت سایه / گفت و گو با #هوشنگ_ابتهاج »

📗 پیر پرنیان اندیش / جلد 2
📝 میلاد عظیمى & عاطفه طیّه
📚 خاطرات

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۹ آبان ۹۵ ، ۰۰:۱۶
راویان
پنجشنبه, ۱۳ آبان ۱۳۹۵، ۱۱:۱۳ ب.ظ

💠 سرّ عشق


یکی گفت آب روانست
دیگری گفت آتش سوزانست
یکی گفت ضیفست
دیگری گفت سیفست
یکی گفت شرابست
دیگری گفت سرابست
یکی گفت ریاض دولتست
دیگری گفت ریاضت محنتست
یکی گفت نوریست ربانی
دیگری گفت ناریست شیطانی
یکی گفت بادیه‌ی بی پایانست
دیگری گفت کعبهٔ دل و جانست
یکی گفت نامه‌ی امانست
دیگری گفت فرمان حرمانست
یکی گفت جامیست که مستی او بی سرانجام است
دیگری گفت مرغی‌است که مرغ دل مرغ دلان را دانه و دام است
آخر عشق از این‌ها همه کدام است؟

عشق سلّابی اوزار سلامتست
قلابی بازار ملامتست
با شیر شرزه در وقایه‌ی سایه او تنون بودنست
به مار گرزه در انعکاس کاس صهباء مسموم حریف بودنست
بر رهگذر تیرپرّان خوش خرامی کردنست
با تیغ برّان هم نیامی کردنست
بدنامی را بجان غلامی کردنست
اینست و ازین بتر «من لم یصدّق فلیجرب»
عشقت دهدا خدای تا بشناسی
سوز دل عاشقان سرگردان را
مستی‌ایست بی می، پستی‌ایست بی پی

اندر ره عشق چون و کی پیدا نیست
مستان شده‌ایم هیچ می پیدا نیست
مردان رهش به همت و دیده روند
زان در ره عشق هیچ پی پیدا نیست

در عشق ز بنده بنده تر باید بود
مولای سگان در بدر باید بود!

📗 رساله عشق
📝 سیف‌الدین باخرزی / تصحیح: ایرج افشار
📚 عرفان

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۳ آبان ۹۵ ، ۲۳:۱۳
راویان
پنجشنبه, ۱۳ آبان ۱۳۹۵، ۰۸:۱۹ ب.ظ

🎵 اشعار پشت پرده


آینده را دیدم، زمین حالی پریشان داشت
خالی از انسان بود و سرتاسر بیابان داشت

نسل بشر کوچیده بود از سرزمین خویش
هر ملتی بر روی یک سیاره اِسکان داشت

سیارهٔ 'مریخ' مال ژاپنی ها بود
از ظاهرش معلوم بود اوضاع میزان داشت

'ناهید' که ایتالیایی ها در آن بودند
بار و کلوپ و دیسکوهای فراوان داشت!

روی 'عطارد' انگلستان حکمفرما بود
استخرهای مختلط در هر خیابان داشت

اهل فرانسه روی 'نپتون' حال می کردند
آنجا به تعداد همه حوری و غِلمان داشت!

اسپانیایی ها به روی 'مشتری' بودند
تفریح میکردند تا جایی که امکان داشت

بودند اهل روس با هم روی 'اورانوس'
که روز و‌شب کنسرت های خوب و ارزان داشت

حتی 'زحل' که دستِ اتباع 'یو اس آ' بود
یک‌ ساحل قاتی برای کل ادیان داشت!

اما 'پلوتون*' بر خلاف کل سیارات
در حومهٔ منظومه می چرخید و بحران داشت

عصر فضاپیما و کشف کهکشانها بود
اما پلوتون این وسط تولید پیکان داشت!

با اینکه مردم مثل جُلبک جُم نمی خوردند
کلی پلیس و گشت ارشاد و نگهبان داشت!

منظومه، غرق صلح بود اما هنوز اینجا
دائم شعارِ مرگ بر این، مرگ بر آن‌‌ داشت

تقویمشان پُر بود از روز عزا‌داری
یک‌‌ ملت افسرده و یکریز گریان داشت

اول گمان کردم که لبنان یا فلسطین است
چون هم شباهت به فلسطین هم به لبنان داشت!

ناگاه یک‌‌ موشک از این سیاره شد شلیک
رو به 'زحل' می رفت و ‌رویش آرم ایران داشت

#شروین_سلیمانی
#اشعار_طنز

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۳ آبان ۹۵ ، ۲۰:۱۹
راویان
پنجشنبه, ۱۳ آبان ۱۳۹۵، ۰۶:۵۷ ب.ظ

✅ قاعـده خرد


ملک هند به خلیفه بغداد تحفه ها فرستاد و همراه طبیبی فیلسوف به مهارت در طب و حکمت موصوف، پیش خلیفه بپای خواست و گفت که سه چیز آورده‌ام که جز ملوک را نباید و غیر سلاطین را نشاید. فرمود که آن کدامست؟ گفت: اول خضابی که موی سفید را سیاه گرداند به وجهی که هرگز متغیر نشود و سفید نگردد. دوم معجونی که هرچند طعام خورده شود، معده گران نگردد و مزاج از اعتدال نیفتد. سوم ترکیبی که پشت را قوی گرداند و رغبت مباشرت آرد و از تکرار آن نه ضعف بصر خیزد و نه نقصان قوت. خلیفه لحظه‌ای تأمل کرد و گفت: من تو را ازین داناتر گمان داشتم و زیرک تر می‌پنداشتم. 

اما آن خضاب که گفتی سرمایهٔ غرور و پیرایهٔ کذب و زور است و سیاهی موی ظلمت و سفیدی آن نور. زهی نادان کسی که در آن کوشد که نور را به ظلمت بپوشد.
ابلهی کو می‌کند موی سپید خود سیاه
از پی پیری، جوانی را همی دارد امید
پیش دانایان که در بند شکار دولتند
کی بود زاغ سیه را رونق باز سفید

و اما آن معجونی که ذکر کردی، من از آن قبیل نیستم که طعام بسیار خورم و به آن لذت گیرم، چه از آن ناخوشتر که هرلحظه به جایی باید رفت که در او نادیدنی را باید دید و ناشنیدنی را باید شنید و نابوییدنی را باید بویید! حکما گفته‌اند: گرسنگی بیماریست در مزاج و شراب و طعام آن را مادهٔ علاج. نادان کسی که خود را به اختیار بیمار سازد تا به اضطرار تیمار کند.
می‌کند کسب اشتها خواجه
تا به آن رخنه در مزاج کند
وانگه آن رخنه را ز پخته و خام
هرچه یابد به آن علاج کند

و اما آن ترکیب که فرمودی، مباشرت با زنان شعبه ایست از جنون و از قاعده خرد بیرون. دور است که خلیفهٔ روی زمین پیش دخترکی به دو زانو درآید و تملق و چاپلوسی نماید.
ای زده لاف خرد چند به شهوت گیری
گیسوی شاهد و زنجیر جنون جنبانی
چه جنون باشد ازین بیش که پیش زنکی
بنشینی به سر زانو و کون جنبانی!

📗 بهارستان جامى / روضه دوم
📝 عبدالرحمن جامى 
📚 حکمت

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۳ آبان ۹۵ ، ۱۸:۵۷
راویان