راویان

امانت در نقل ، صداقت در قول

راویان

امانت در نقل ، صداقت در قول

راویان ، وبلاگ متفاوت ، مجالى براى اندیشیدن
مجموعه اى از ؛
روایات ، حکایات ، خاطرات ، داستان ، شعر ، هنر ، طنز ، و .....
فرهنگ ، هنر ، سیاست ،

راویان : " امانت در نقل و صداقت در قول "
محدثى مستند...
گر ترا این حدیث روشن نیست
عهده بر رواى است بر من نیست
" نظامى "

💢 راویان هیچ متن و نوشته‌اى را بدون ذکر سند و منبع اثر منتشر نمی‌کند.
دنبال کنندگان ۴ نفر
این وبلاگ را دنبال کنید

۵ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «حکمت» ثبت شده است

چهارشنبه, ۳ خرداد ۱۳۹۶، ۱۰:۱۶ ب.ظ

✅ بى ترمز!


خیال به گونه ایست که اگر در را ببندید، از پنجره می‌آید. اگر پنجره، بسته باشد، از دیوار می‌آید، از فوق می‌آید، از ذیل می‌آید، از یمین و از یسار . قلمرو خیال، یک گستره ی غیرمتناهی است که اندیشه‌ی آدمی را نشان می‌دهد. انسان می‌تواند با خیال، پروازهای زیادی داشته باشد. شاید اگر خیال نبود، انسان، متوقف می‌شد. شاید اگر خیال نبود، عقل، چندان پیشرفت نمی‌کرد. نمی‌خواهم بگویم عقل، خیال است. عقل، خیال نیست ولی گاه می‌تواند بر مرکب خیال، سوار شود و تا حدی پیش برود و متوقف شود. عقل، ترمز دارد ولی خیال، ترمز ندارد و بسیار تندروست . 


📗 سرشت و سرنوشت / ص 130

📝 غلامحسین ابراهیمى دینانى

⬅️#حکمت


۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۳ خرداد ۹۶ ، ۲۲:۱۶
راویان
دوشنبه, ۲ اسفند ۱۳۹۵، ۰۴:۰۹ ب.ظ

✅ آدم !!

یکی از اساتید فلسفه وقتی در تفسیر این آیه سخن می‌گفت، که ملایکه گفتند: «اتجعل فیها و یسفک الدماء و نحن نسبح بحمدک و نقدس لک»

به ظرافتى لطیف می‌گفت: که خداوند در جواب فرشتگان گفت :

من مقدس لازم ندارم، می‌خواهم آدم خلق کنم!


📗 تحفة الواعظین / جلد 2 ص 49
📝 محمد حسن شهیدى
⬅️#حکمت

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۲ اسفند ۹۵ ، ۱۶:۰۹
راویان
پنجشنبه, ۱۳ آبان ۱۳۹۵، ۰۶:۵۷ ب.ظ

✅ قاعـده خرد


ملک هند به خلیفه بغداد تحفه ها فرستاد و همراه طبیبی فیلسوف به مهارت در طب و حکمت موصوف، پیش خلیفه بپای خواست و گفت که سه چیز آورده‌ام که جز ملوک را نباید و غیر سلاطین را نشاید. فرمود که آن کدامست؟ گفت: اول خضابی که موی سفید را سیاه گرداند به وجهی که هرگز متغیر نشود و سفید نگردد. دوم معجونی که هرچند طعام خورده شود، معده گران نگردد و مزاج از اعتدال نیفتد. سوم ترکیبی که پشت را قوی گرداند و رغبت مباشرت آرد و از تکرار آن نه ضعف بصر خیزد و نه نقصان قوت. خلیفه لحظه‌ای تأمل کرد و گفت: من تو را ازین داناتر گمان داشتم و زیرک تر می‌پنداشتم. 

اما آن خضاب که گفتی سرمایهٔ غرور و پیرایهٔ کذب و زور است و سیاهی موی ظلمت و سفیدی آن نور. زهی نادان کسی که در آن کوشد که نور را به ظلمت بپوشد.
ابلهی کو می‌کند موی سپید خود سیاه
از پی پیری، جوانی را همی دارد امید
پیش دانایان که در بند شکار دولتند
کی بود زاغ سیه را رونق باز سفید

و اما آن معجونی که ذکر کردی، من از آن قبیل نیستم که طعام بسیار خورم و به آن لذت گیرم، چه از آن ناخوشتر که هرلحظه به جایی باید رفت که در او نادیدنی را باید دید و ناشنیدنی را باید شنید و نابوییدنی را باید بویید! حکما گفته‌اند: گرسنگی بیماریست در مزاج و شراب و طعام آن را مادهٔ علاج. نادان کسی که خود را به اختیار بیمار سازد تا به اضطرار تیمار کند.
می‌کند کسب اشتها خواجه
تا به آن رخنه در مزاج کند
وانگه آن رخنه را ز پخته و خام
هرچه یابد به آن علاج کند

و اما آن ترکیب که فرمودی، مباشرت با زنان شعبه ایست از جنون و از قاعده خرد بیرون. دور است که خلیفهٔ روی زمین پیش دخترکی به دو زانو درآید و تملق و چاپلوسی نماید.
ای زده لاف خرد چند به شهوت گیری
گیسوی شاهد و زنجیر جنون جنبانی
چه جنون باشد ازین بیش که پیش زنکی
بنشینی به سر زانو و کون جنبانی!

📗 بهارستان جامى / روضه دوم
📝 عبدالرحمن جامى 
📚 حکمت

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۳ آبان ۹۵ ، ۱۸:۵۷
راویان
پنجشنبه, ۱۱ شهریور ۱۳۹۵، ۰۷:۴۳ ب.ظ

✅ زنبیل که خرد؟


شبی سلیمان علیه‌السلام مناجات می‌کرد و قدم بر بساط انبساط داشت، گفت بار خدایا این همه دیو و پری را به فرمان من کردی و ابلیس پادشاه ایشان است و همه‌ی بلا و محنت مومنین از اوست بمن ندادی، بار خدایا او را بمن ده تا او را بند کرده در زندان کنم. خدای تعالی او را گفت: نبایدت! او الحاح کرد و تضرع کرد و بدان سرّی که اسم اسماء خاصیت او بود سوگند داد. خداى تعالى بفرمود تا او را پیش سلیمان آوردند. او ابلیس را ببست و در زندان کرد.
و چون از زنبیل بافتن فارغ شد، زنبیل ببازار فرستاد تا بفروشند، هیچ کس نخرید. باز آوردند، سلیمان علیه‌السلام آن شب گرسنه بخفت. دیگر روز زنبیلی دیگر ببافت و هردو ببازار فرستاد، هیچ کس نخرید. دوم شب هم گرسنه بخفت. سیم روز زنبیل دیگر ببافت و ببازار فرستاد، هم نخریدند. گفت: بار خدایا سه روز است تا کس زنبیل من نمی‌خرند و من گرسنه مانده‌ام، این چیست؟
گفت: یا سلیمان بدانکه ابلیس که تو او را ببسته‌ای، مهتر بازارها و شریک دکان‌ها و مال‌هاست، چنانکه در کلام عزیز خود گفت: وشارکهم فی‌الاموال والاولاد، ولایت عمارت دنیا او راست. غفلت و امل و دوستی دنیا و طلب سود و زیادت، همه ولایت و لشکر اوست. چون مهتر بازارها و شریک دکان‌ها و مال‌ها بزندان واداشته‌ای و بسته بود، و غفلت و امل از دل‌ها بیرون شود، زنبیل که خرد؟ 
یا سلیمان اگر او نبودی خود بودی که نوبه بتو نرسیدی، و بودی که آدم و حوا از بهشت بدر نیفتادندی. ما بحکمت خود چنانکه خواستیم اسباب ساخته و ابلیس را سبب دوام عمارت و بقای دنیا تا بقیامت ساخته‌ایم. سلیمان علیه‌السلام گفت: بار خدایا من اورا رها کنم؟ یا سلیمان ما گفتیم و تو اکنون بدانستی که گرسنه شدی، رها کن اورا. رها کرد و سخت گرسنه بود. در حال زنبیل ببازار فرستاد و بخریدند، نان خرید و بخورد و از آن عجایب او را حکمت‌ها معلوم بعنایت خدای تعالی.

📗 تحفة الملوک
📝 امام محمد غزالى
📚 حکمت

راویان را مى‌توانید با مطالب متنوع تر در تلگرام دنبال کنید.
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۱ شهریور ۹۵ ، ۱۹:۴۳
راویان
چهارشنبه, ۳۰ تیر ۱۳۹۵، ۰۹:۱۳ ق.ظ

✅ انکار آخرت !!


گروهى از ابلهان، که ایشان را نه قوت آن است که کارها به بصیرت خود بشناسند و نه توفیق آن یابند که از شریعت قبول کنند، در کار آخرت متحیر باشند و شک بر ایشان غالب بُوَد. و باشد که چون شهوت غلبه گیرد و موافق طبع ایشان آن نماید که آخرت را انکار کنند، در باطن ایشان انکار پدید آید و شیطان این را تنزیه کند و پندارند که هر چه آمده‌است در صفت دوزخ براى هراس دادن آمده‌است و هر چه در بهشت گفته‌اند همه دروغ و عشوه است. بدین سبب به متابعت شهوت مشغول شوند و از ورزیدن شریعت باز ایستند، و در کسانى که شریعت ورزند به چشم حقارت نگرند و گویند که "ایشان در جوال‌اند و فریفته‌اند" .
و چنین احمق را کجا قوت آن باشد که وى را چنین اسرار به برهان معلوم توان کرد. پس وى را دعوت باید کرد تا مگر در یک سخنِ ظاهر تأمل کند، و با وى گویند: اگر چه ظن غالب تو آن است که این یکصدو بیست و چهارهزار پیغامبر و همه‌ى اولیاء و حکما غلط کردند و مغرور و فریفته بودند و تو با احمقى خویش این حال بدانستى، آخر ممکن نیست که این غلط تو را افتاده باشد ؟! و مغرور تویى که حقیقت آخرت بندانسته‌اى و عذاب روحانى را فهم نکرده‌اى، و وجه و مثال روحانیت از عالم محسوسات بندانسته‌اى ؟!

📗 کیمیاى سعادت / ص 113
📝 امام محمد غزالى
🗂 حکمت 

از طریق لینک ذیل مطالب متنوع تر را در کانال تلگرام دنبال کنید.


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۳۰ تیر ۹۵ ، ۰۹:۱۳
راویان