سه شنبه, ۵ بهمن ۱۳۹۵، ۰۷:۲۳ ب.ظ
📝 غـلغلـک پـنهان
غـلغلـک پـنهان
اظهار همدردی و تأسف امری پسندیده و نیکوست، روایات و احادیث بسیاری نیز در توجه و یاری به مصیبت دیدگان آمدهاست. در فرهنگ و رفتار اجتماعیمان نیز شاهد رفتارهایی از این دست بودهایم و اشعار پر نغزی در این باب سرودهاند که زیباترین و معروف ترین آن شعر بنیآدم سعدی علیهالرحمه است. اگرچه چنین خصلت و دوستی در پریشان حالی و درماندگی عین صواب و مستوجب ثواب است، ولی مرتبت و دوستی بالاتر و والاتر، هنگامی است که دل و دیده از تماشای ثروت و مکنت و نیکبختی دیگران به شعف آید و چونان پدر و مادر که از رشد و ترقی فرزند شاد میگردد، قلباً دعای طلب خیر فزونتر نماید.
حکایت است؛ دو همسایه در رفاقتی آشکار، و در باطن رقابت و حسادتی پنهان، روزگار میگذراندند. از قضای روزگار فرشته آرزوها به در سرای آمد و گفت: هرآنچه میخواهی آرزو کن تا برایت اجابت کنم، منتها با یک شرط، هرآنچه به تو دهم به همسایهات دوبرابر! یک خانه بزرگ به تو، دو خانه بزرگ به او، یک ویلای شمال به تو، دو ویلای شمال به او، یک ماشین لوکس به تو، دو ماشین لوکس به او، ... همسایه لختی اندیشید، حس بیشتر داشتن همسایه، او را سخت آزرد. به فرشته گفت: یک چشم مرا کور کن!
در جامعه به شدت طبقاتی شده ایران و شکاف عمیق فقر و ثروت، دیدن برخورداری دیگران از مواهب دنیا، بویژه اگر در شرایط عسرت و تنگدستی باشد، هرکسی را تاب تحمل نیست. داشتن طبع بلند و عارى از تنگ نظرى و استغناى روح اقتضاى دورى از حسادت و بدخواهى است. و دوستى و خیرخواهى حقیقى، گوارا بودن تماشای خوشبختی و رفاه و برتری پیشرفت مادی و معنوی دیگران است. واز این روست که احساس لذت از استیصال و درماندگی دیگران و آوار شدن سرمایه آنان بسیاری را مینوازد. شاید، هجوم و تجمع گیرندگان عکس و فیلم از محو و نابودی و جان کندن دیگران، نشانی باشد بر غلغلک پنهان!
#یادداشتهای من
#ع/ن
۹۵/۱۱/۰۵