يكشنبه, ۲۱ شهریور ۱۳۹۵، ۰۲:۱۷ ب.ظ
✅ گریستن از نـاز
نوح را نام «یشکر» بود لکن از بس که بگریست و در طلب رضای حق نوحه کرد و زاری، وحی آمد از حق جل جلاله که: «یا نوح کم تنوح» ای نوح تا کی نوحه کنی و چند گریی؟ نوح گفت: خداوندا، کریما، لطیفا، بآن میگریم تا تو گویی چند گریی، و این خسته روانم را مرهم نهی، خداوندا اگر تا امروز از حسرت و نیاز گریستم اکنون تا جان دارم از شادی و ناز گریم.
پیر طریقت گفت: الهی در سر گریستنی دارم دراز، ندانم که از حسرت گریم یا از ناز، گریستن یتیم از حسرت است و گریستن شمع بهره ناز، از ناز گریستن چون بود این قصهایست دراز، ای جوانمرد این ناز در چنین حال کسی را رسد که ناز پدران و مادران ندیده باشد و نه در حجر شفقت دوستان آرام داشته بود، بلکه در بوته بلا تنش گداخته باشد و زیر آسیای محنت فرسوده، نبینی که با سید اولین و آخرین و خاتمالنبیین، اول چه کردند. پدر و مادر را از پیش وی برداشتند تا ناز مادران نبیند و در حجر شفقت پدران ننشیند، چون به غار حرا آمد گفتند ای محمد خلوتگاهی نیکو ساختی لکن عقبهای در پیش است، بدر خانه بوجهل میباید شد و در زیر شکنبه شتر میبباید نازید، و دندان عزیز خویش فدای سنگ سنگدلان میباید کرد و رخساره را بخون دل خلق میباید زد که بر درگاه ما چنان نازک و نازنین نتوان بود.
خون صدیقان بپالودند و زان ره ساختند
جز بجان رفتن درین ره یک قدم را بار نیست
📗 کشفالاسرار و عدةالابرار / مشهور به تفسیر خواجه عبدالله انصارى
📝 ابوالفضل رشیدالدین میبدی
📚 #روایات #عرفان
راویان را مىتوانید با مطالب متنوع تر در تلگرام دنبال کنید.